هر چند همه‌ی اصحاب و یاران امام حسین(علیه السلام) همچون ستاره‌های پرفروغ تاریخ بشریت نام و آوازه‌شان تا عرش الهی پیچیده و نور افشانی وجودشان حیات مادی را در برگرفته است، ولی با این وجود در میان این یاران صدیق و باوفای سرور و سالار شهیدان شخصی ممتاز و شاخص وجود دارد که عطر وجود او و سبک زندگی الهی و قرآنی او مایع هدایت و دستگیری از افراد فراوانی در طول تاریخ شده است، نام و آوازه این شهید والا مقام در قلب‌های بسیاری از شیعیان و پیروان خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) اگر بیشتر از حضرات معصومین(علیهم السلام) نباشد کمتر نیست، شخصیت الهی که او را با نام قمر منیر بنی هاشیم می‌شناسیم. در این نوشتار سعی داریم به خوشه‌ای از خرمن سبک زندگی این یار صدیق و ممتاز امام حسین(علیه السلام) اشاره کنیم.

 
اصول سبک زندگی دینی به شیوه حضرت عباس(ع)

نوعاً در جامعه اسلامی با افراد دین مدار، عالم و اخلاقی فراوانی مواجه می‌شویم که علی‌رغم داشتن شاخص‌های خوب اخلاقی، صلاحیت برگزیده شدن برای چراغ راه زندگی دینی را ندارند؛ چرا که این افراد فاصله هزار فرسخی با فاکتورهای زندگی انقلابی و مجاهدانه داشته و نمی‌توانند انسان را به آرمان‌های مقدس اسلامی و فاکتورهای تمدن نوین اسلامی نزدیک نمایند، در این بین قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام) این شخصیت ممتاز و موحد تاریخ اسلام دارای شاخص‌های زندگی مؤمنانه‌ای است که انسان را از دایره‌ی دین‌مداری سکولار و منزوی نجات داده و راه و  رسم صحیح را به انسان نشان می دهد.
 

حضرت عباس(ع) منظومه‌ای از بصیرت دینی

شاه کلید سبک زندگی دینی در کُنش رفتاری حضرت عباس(علیه السلام) ریشه در بصیرت و آگاهی این یار صدیق و باوفای امام حسین(علیه السلام) دارد، عنصر ارزشمندی که اوج آن را می‌توان در سلوک عاشورایی حضرت ابوالفضل(علیه السلام) مشاهده کرد. فاکتور بسیار مهمی که موجب شده بود حضرت عباس(علیه السلام) در عرصه‌های مختلف زندگی فردی، سیاسی، اجتماعی و دینی بهترین مسیر را انتخاب کرده و الگوی خوب زیستن و زندگی توحیدی برای جامعه اسلامی شناخته شود، همین ویژگی موجب شده بود که در منابع روایی یک امام معصوم(علیه السلام) او را این چنین معرفی و توصیف نماید: «عَنِ المُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ أنَّهُ قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام: کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلبَ الإِیمانِ، جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِ اللّهِ و أبلى بَلاءً حَسَناً، ..؛[1]شیخ ابو نصر بخارى، از مُفَضّل بن عمر، از جعفر بن محمّد صادق (علیه السلام)، روایت کرده است که فرمود: «عمویمان عبّاس بن على (علیه السلام)، تیزبین بود و ایمانى استوار داشت. همراه ابا عبد اللّه (علیه السلام) جنگید و آزمونى نیکو داد و به شهادت رسید».یکی از ابعاد مهم بصیرت در زندگی موحدانه بصیرت اخلاقی است، بصیرتی که موجب می شود انسان به خوبی مراحل و مراتب سلوک اخلاقی را بشناسد و راه مبارزه با آفت‌های پیش رو را به درستی تحصیل کرده باشد، ویژگی مهمی که از انسان، یک موحد اخلاق مدار به جامعه عرضه می‌کند

ابعاد مختلف بصیرت

 1-بصیرت دینی و معرفتی
یکی از مهمترین مراتب و مراحل بصیرت و شناخت، بصیرت دینی و معرفتی است، بصیرتی که وظیفه دینی و معرفتی انسان را در بحران‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی مشخص می‌کند و جایگاه انسان را در عالم هستی به او متذکر می‌شود، عنصر با ارزشی که با وجود آن انسان مسئولیت صحیح عبودیت و بندگی خود را متوجه شده و در مسیر صحیح آن حرکت می‌نماید، اوج خضوع و خشوع انسان در برابر باری تعالی با داشتن این نوع آگاهی و معرفت میسر می‌شود، که انسان با داشتن خدا خود را محتاج هیچ یک از اسباب عادی و مادی نبیند، این قسم از معرفت و بصیرت از شخصیت ابوالفضل عباس(علیه السلام) انسانی عالم عابد، مطیع و  عارف، و خاشع در برابر فرامین الهی و رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) ساخته بود، کما اینکه در زیارت این امامزاده جلیل القدر این چنین دست به سینه گذاشته و شهادت می‌دهیم:

«السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِمْ وَسَلَّمَ ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوانُهُ وَ عَلَىٰ رُوحِکَ وَبَدَنِکَ ، أَشْهَدُ وَأُشْهِدُ اللّٰهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ بِهِ الْبَدْرِیُّونَ وَالْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ ؛[2] سلام بر تو ای بنده شایسته فرمان‌بر خدا و رسول خدا و امیرمؤمنان و حسن و حسین (درود خدا بر آنان باد)، سلام و رحمت خدا و برکات و مغفرت و رضوانش بر تو و بر روان و تن تو، شهادت می‌دهم و خدا را شاهد می‌گیرم که تو به همان مسیری رفتی که اهل بدر رفتند و در آن راه از دنیا گذشتند».
 
2-بصیرت تربیتی و اخلاقی
یکی از ابعاد مهم بصیرت در زندگی موحدانه بصیرت اخلاقی است، بصیرتی که موجب می شود انسان به خوبی مراحل و مراتب سلوک اخلاقی را بشناسد و راه مبارزه با آفت‌های پیش رو را به درستی تحصیل کرده باشد، ویژگی مهمی که از انسان، یک موحد اخلاق مدار به جامعه عرضه می‌کند، مؤمنی که اگر در هر یک از عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی خواه اقتصادی، باشد یا سیاسی و حتی مبارزاتی اخلاق را سرلوحه رفتار اجتماعی خود قرار می‌دهد، در واقع این نوع بصیرت و آگاهی مقدم بر سایر فاکتورهای موفقیت است، در تبیین و معرفی این ویژگی در منابع روایی از امام علی(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «أَبْصَرُ النَّاسِ مَنْ أَبْصَرَ عُیُوبَهُ وَ أَقْلَعَ عَنْ ذُنُوبِه‏؛[3]بیناترین مردم کسى است که ببیند عیب‌هاى خود را و باز ایستد از گناهان خود».  همین بصیرت تربیتی و اخلاقی بود که از شخصیت والا مقام حضرت عباس(علیه السلام) انسانی متعبد به آداب و اخلاق اسلامی ساخته بود، به طوری که او را به صداقت، وفاداری، نجابت و جلوه‌ای از عشق و ایثار، تبلور رادمردى، صفا و وقار، و تجسّم شجاعت و بسیاری از مکارم و فضایل اخلاقی می‌شناسیم. به طوری که در زیارت نامه او ایشان را به «الْعَبْدُ الصَّالِحُ» مورد خطاب قرار می دهیم.
 
3-بصیرت سیاسی و اجتماعی
به طور قطع و یقین یکی از برجسته‌ترین خصوصیات و ویژگی‌های ممتاز حضرت عباس(علیه السلام) از سایر افراد  نگاه ژرف و بصیرت سیاسی و انقلابی است که موجب شد حضرت در کنار عناصری همچون بصیرت دینی و اخلاقی نگاه اجتماعی و مسئولیت‌مدارانه ای به وظایف اجتماعی را در خود مشاهده نماید. در واقع سلوک و منش حضرت عباس(علیه السلام) تجلی‌گر این رهنمود طلایی امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه نقل شده است: «حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ‏ عَلَى‏ أَسْیَافِهِم‏؛[4]شمشیر زدنشان (در جنگ‌ها) از روى بینائى بود» همین بصیرت سیاسی و اجتماعی بود که از عباس(علیه السلام) شخصیتی ولایت‌مداری و استکبارستیز ساخته بود، بصیرتی که موجب شد، نقشه‌های شوم دشمن  در ارسال امان نامه‌های کذایی نقش بر آب شود، و موجب عکس العمل شدت و قاطع حضرت در برابر دشمن شود.[5]
 
این بصیرت سیاسی و اجتمامی موجب شده بود که حضرت سکوت، بزدلی، بی طرفی و خنثی بودن در جامعه را همچون سمی مهلک در مسیر سلوک عاشورایی خود مشاهده کند و تا آخرین قطره خون ولایت مداری خود را به رخ جهانیان بکشد.  شیخ صدوق در کتاب‌های الأمالی و خصال از امام سجاد(ع) روایت کرده است که: «امام زین العابدین (علیه السّلام) فرمود: خداى عباس را رحمت کند (مقصود آن حضرت عباس بن امیر المؤمنین بود) که از خود گذشتگى و فداکارى کرد تا آنجا که هر دو دستش بریده شد خداى تعالى بعوض آنها دو بال او را عطا فرمود که با فرشتگان بهشت در پرواز است چنانچه با جعفر بن ابى طالب هم چنین کرده بود و عباس را نزد خداى تعالى پایه‏اى است که همه شهیدان در روز قیامت آرزوى آن کنند».[6]
 
پی‌نوشت‌ها:
[1].  شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج‏3، ص184.
[2].کامل الزیارات، النص، ص: 257.
[3]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص234، ح4690.
[4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)،  ص209.
[5]. الفتوح: ج 5 ص 94، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج 1 ص 246 نحوه. « فَقالَ لَهُ العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام: تَبّاً لَکَ یا شِمرُ، ولَعَنَکَ اللَّهُ، ولَعَنَ ما جِئتَ بِهِ مِن أمانِکَ هذا یا عَدُوَّ اللَّهِ! أتَأمُرُنا أن نَدخُلَ فی طاعَةِ العِنادِ ونَترُکَ نُصرَةَ أخینَا الحُسَینِ علیه السلام‏.».
[6]. الخصال، ترجمه فهرى، ج‏1، ص79. «رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ یَعْنِی ابْنَ عَلِیٍّ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى‏...».